آیهان مامانآیهان مامان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

فرشته ی زندگیم آیهان

اولین محرم اولین غنچه زندگیم

آیهانم پسر مهربونم امسال اولین محرمی بود که با شما همراه بودم ایشالله صاحب این عزا خودش محافظ و نگهدارت باشه سال قبل چندتا نذر کرده بودم که خدا یه بچه سالم ناز و مهربون بهم هدیه کنه خدا جونم صدامو شنید و قشنگترین و با ارزشترین هدیه دنیا رو نصیبم کرد منم به نذرام همراه شما عمل کردم ...
26 آبان 1392

روزمرگی نانازم

فرشته مهربونم سلام فدای نفسات بشه مامانت. اومدم از خودت بگم آخه خیلی وقته نشده ازت بگم مگه شما میزاری از جام تکون بخورم کارم شده فقط پیش شما نشستن و بازی کردن با ناز شما مامانی جون شما از دو ماه و نیمگی قشنگ داری دستات و میبری سمت دهنت البته قبلنا با موفقیت نبود تازگیا دیگه کاملا حرفه ای شدی پستونک و تف میکنی و چنان با سرعت دستت و میبری سمت دهنت که در عرض یه چشم به هم ردن میبینم جای پستونک دستت تو دهنته اینم مدرکم مثل اینکه یه دست مزه نداره بنابراین مجبوریم دو دستی مشغول خوردن شیم تا یه ماه قبل خوابت در طول روز خیلی خیلی کم بود خوابت میومدا اما خیلی مقاومت میکردی در مقابل نخوابیدن اما این ماه گل بودی دسته گل شدی قشنگ دوس...
15 آبان 1392

پادشاه سه ماهه من و عکسای آتلیه اش

آیهان عزیز تر از جونم امروز دقیقا 3ماهه شدی و یه ماه بزرگتر و آقاتر خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم که پسر گلی مثل تو بهمون هدیه داده این روزا مثل برق و باد داره میگذره انگار همین دیروز بود رفتم برا زایمان . مامانی برای دومین بار بهت سرما خورده و سرفه میکنی قربون نفسات بشم من اصلا حال شیطونی و سر و صدا کزدن و نداری جیگر طلای من ایشالله به زودی خوب بشی تا خونمون پر بشه از صدای نازت.دکتر بردمت وزن و قدت هم ماشالله هزار ماشالله خیلی خوب پیشرفت کرده وزنت شش کیلو هفتصد و پنجاه گرم و قد 62 راستی مامانی عکسای آتلیه سه ماهگیت آماده شده الهه قربون قد وبالات بشه که اینقدر ناز افتادی تو عکسات الان عکسات و میزارم تا پسر گلمو خاله های مهربونشم ببی...
9 آبان 1392
1